مقاله «آثار رفاهی رسانه‌های اجتماعی» با استفاده از یک آزمایش تصادفی در مقیاسی بزرگ، به بررسی اثرات رفاهی فیس‌بوک بر کاربران در ایالات متحده می‌پردازد. بدین منظور، جامعه‌ای متشکل از دو هزار و 743 کاربر مورد بررسی قرار گرفته ‌است. در این بررسی، پرداختی قابل قبول برای هر فرد در ازای غیر‌فعال کردن حساب کاربری فیس‌بوک خود به مدت چهار هفته (WTA) استخراج می‌شود و سپس از میان افرادی که دارای پرداختی قابل قبول کمتر از 102 دلار هستند، 61 درصد افراد در گروه درمان و بقیه در گروه کنترل قرار می‌گیرند. همراهی با روند تحقیق از طریق بررسی مکرر فعال ‌بودن حساب کاربری فرد انجام می‌شود و سیر تغییراتی که هر فرد دنبال می‌کند از طریق پرسش‌نامه، پیامک، میزان فعالیت‌های اجتماعی و فعالیت در سایر شبکه‌های اجتماعی دنبال می‌شود. در این مقاله بررسی می‌شود که به چه میزان استفاده از فیس‌بوک جایگزین استفاده از سایر شبکه‌های اجتماعی و همچنین فعالیت‌های غیر‌آنلاین می‌شود و عدم استفاده چهار‌هفته‌ای از فیس‌بوک بر میزان تعاملات چهره‌به‌چهره فرد و آگاهی از اخبار تاثیر می‌گذارد. همچنین اثرات گسترده‌تر فیس‌بوک از طریق معیارهای دانش خبری، آگاهی از اطلاعات ناصحیح، فعالیت سیاسی و دو‌قطبی سیاسی بررسی می‌شود. اثرات مربوط به مطلوبیت فردی از طریق معیارهای احساس خوبی و از طریق پرسش‌نامه و پیامک محاسبه شده و در نهایت درباره میزان اثرگذاری مواردی نظیر اعتیاد، یادگیری و داشتن دورنمای خلاف واقع بر اتخاذ تصمیمات غیربهینه در‌باره میزان استفاده از این شبکه اجتماعی بحث می‌شود.

لازمه بررسی عملی تاثیرات رفاهی فیس‌بوک، تبیین تئوریک مسیرهای اثرگذاری این شبکه است. بدین منظور ابتدا مروری بر مسیرهای بیان‌شده در ادبیات صورت می‌گیرد. یکی از سازوکارهای مخرب فیس‌بوک در تئوری، جانشینی فعالیت در این شبکه با تعاملات چهره‌به‌چهره است که موجب افزایش تنهایی و افسردگی می‌شود. همچنین فیس‌بوک می‌تواند جایگزین دسترسی به اخبار رسانه‌های حرفه‌ای و معتبر شود. همچنین استفاده از فیس‌بوک می‌تواند با شکل‌دهی حالتی اعتیادگونه، موجب بزرگنمایی اثرات منفی کاهش استفاده از شبکه شود و در صورت کاهش میزان استفاده فرد از این شبکه، احساس وابستگی فرد درباره این شبکه نیز کاهش می‌یابد. بر همین اساس اگر افراد با چگونگی اثرگذاری این شبکه پیش از آغاز به استفاده از آن آشنا نباشند، این امکان وجود دارد که سطح مصرف خود را بر مقداری تنظیم کنند که به صورت پسینی بهینه نیست. در نهایت در تئوری، میزان مازاد رفاه مصرف‌کننده از این شبکه با استفاده از مبلغ قابل قبول محاسبه می‌شود که در ادامه به این روش و نکاتی که به آن باید توجه کرد بیشتر پرداخته می‌شود.

لازم است پیش از بیان روش و نتایج این مقاله، این را در خاطر داشته باشیم که با احتیاط با نتایج این مقاله روبه‌رو شویم. نتایج این مقاله می‌تواند با افزایش مدت یا سطح عدم فعالیت در شبکه مجازی تغییر پیدا کند و موجب از دست رفتن تماس فرد با برخی از دوستان او شود یا فرد بتواند راهکارهای جایگزینی برای جبران اثرات منفی ایجاد‌شده پیدا کند. به علاوه همان‌گونه که در ادامه تبیین خواهد شد، جامعه آماری استفاده‌شده در این مقاله کاملاً نماینده جامعه بیرونی نیست و بیشتر شامل قشر جوان، تحصیل‌کرده، خانم و با تمایلات سیاسی تقریباً چپ می‌شود. در نهایت بسیاری از نتایج این مقاله بر پایه گزارش‌های فردی بنا شده است که می‌تواند دچار خطای اندازه‌گیری باشد.

طراحی آزمایش این مقاله با تبلیغات گسترده در فیس‌بوک برای جذب مشارکت‌کنندگان آغاز می‌شود. به منظور جلوگیری از ایجاد اریب در این مرحله تلاش می‌شود تا متن تبلیغ تا بیشترین حد ممکن به محتوای تحقیق اشاره‌ای نداشته باشد. تبلیغات بر اساس گروه‌های مختلف قومی، سنی، جنسیت و داشتن تحصیلات عالیه تخصیص می‌یابد تا از همه گروه‌ها پوشش مناسبی در این مرحله وجود داشته باشد. با ورود به لینک مشخص‌شده در تبلیغ، هر فرد یک پرسش‌نامه پیش از آغاز را تکمیل می‌کند. با تکمیل این فرم، اطلاعات تکمیلی گرفته می‌شود و به فرد اطلاع داده می‌شود که او می‌بایست حساب کاربری خود را به مدت 24 ساعت غیر‌فعال کند. این امر به جهت پرداخت هزینه ثابت غیرفعال‌سازی برای هر دو گروه درمان و کنترل است. در نهایت دو هزار و 897 نفر با تکمیل مرحله اول تحقیق وارد فرآیند تحقیق می‌شوند. در مرحله دوم با استفاده از یک سازوکار سازگار با انگیزه (incentive compatible)، حساب کاربری فرد غیر‌فعال می‌شود. از این افراد خواسته می‌شود تا حساب کاربری خود را به مدت چهار هفته غیرفعال کنند.

پس از پایان این دوره، شرکت‌کنندگان پرسش‌نامه‌ای دیگر را تکمیل می‌کنند تا مجدداً سوالات مربوط به پرسش‌نامه قبل از غیرفعال‌سازی را تکمیل کنند. این امر به جهت مقایسه نتایج دو پرسش‌نامه و تبیین اثر غیرفعال‌سازی صورت می‌گیرد. در این مرحله نیز مجدد پرداختی قابل قبول برای افراد مشخص می‌شود. بدین ترتیب تاثیر غیرفعال‌سازی را می‌توان با استفاده از رویکردی مبتنی بر روش تفاضل در تفاضل استخراج کرد. در نهایت در حدود یک ماه پس از پایان مدت آزمایش، شرکت‌کنندگان برای بررسی ماندگاری اثرات دوره غیرفعال‌سازی، یک پرسش‌نامه بعد از تحقیق را تکمیل کردند. در طول مدت شش‌هفته‌ای آغاز تا پایان تحقیق، افراد با ارسال پیامک‌های روزانه پایش می‌شدند.

متغیرهای خروجی بررسی‌شده در این مقاله هر یک برای تبیین یکی از اثرات تئوریک مطرح‌شده تعریف شده‌اند. به منظور بررسی اثر غیرفعال‌سازی بر زمان‌های تخصیص‌یافته به کارهای مختلف، هر فرد در پرسش‌نامه، مشخص می‌کند که زمان آزاد خود را به چه اموری تخصیص می‌دهد. همچنین متغیرهایی به بررسی زمان تخصیص‌یافته توسط فرد به ملاقات حضوری با افراد و همچنین فعالیت‌های غیر‌آنلاین اختصاص می‌یابد. متغیری دیگر برای ملاقات با افرادی که دارای نظرات سیاسی متفاوت هستند در نظر گرفته می‌شود. برای بررسی تغییرات منابع خبری افراد، میزان استفاده افراد از هر یک از منابع خبری، چه در فضای حقیقی و چه در فضای مجازی اندازه‌گیری می‌شود. همچنین به منظور بررسی تغییرات دانش رسانه‌ای افراد، یک آزمون کوتاه 15‌سوالی از اتفاقات اخیر گرفته می‌شود که در هر سوال یک تیتر خبری نمایش داده می‌شود و فرد باید تعیین کند که این تیتر یک خبر صحیح است یا خیر. توان فرد در تشخیص خبرهای دروغین و همچنین در تشخیص خبرهای صحیح ثبت می‌شود. میزان فعالیت سیاسی فرد با شرکت در انتخابات و همچنین دنبال کردن لینک‌های سیاسی در دوران پس از فعال‌سازی مجدد اندازه‌گیری می‌شود. میزان دوقطبی بودن افراد بر اساس میزان همراهی و علاقه اعلامی فرد به حزب مورد حمایت خود، میزان حمایت از رئیس‌جمهور (ترامپ)، شدت نارضایتی از حزب رقیب و میزان علاقه فرد نسبت به پیگیری اخبار مثبت در‌باره حزب مورد حمایت سنجیده می‌شود. همچنین میزان دوقطبی بودن در خصوص مسائل جاری و همچنین در خصوص باورهای مورد بحث اندازه‌گیری می‌شود. شاخص‌های رضایت از زندگی، شادی، تنهایی، افسردگی، نگرانی، مشغولیت ذهنی و خستگی برای بررسی احساس خوبی افراد استفاده می‌شود. همچنین این متغیرها به صورت روزانه از طریق پیامک نیز اندازه‌گیری می‌شوند.

دسته‌ای دیگر از متغیرهایی که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته میزان استفاده و چگونگی نظرات فرد پس از پایان دوره مطالعه است. این متغیرها از این جهت حائز اهمیت‌اند که می‌توان به وسیله آنها میزان شکل‌گیری وابستگی در افراد و همچنین رفتارهای اعتیادگونه را بررسی کرد. میزان استفاده برنامه‌ریزی‌شده در آینده، پیگیری ای‌میل‌های مربوط به کاهش استفاده از فیس‌بوک، سرعت فعال‌سازی مجدد، و میزان استفاده از اپلیکیشن موبایل فیس‌بوک متغیرهای این بخش هستند. همچنین، نظرات افراد درباره غیرفعال‌سازی حساب کاربری و ویژگی‌های مثبت فیس‌بوک قبل و بعد از مطالعه پرسیده می‌شود.

رگرسیون انجام‌شده در این مقاله، با توجه به استفاده از آزمایش تصادفی، به صورت یک رگرسیون کمترین مربعات ساده طراحی شده است. شرط لازم برای صحت فروض رگرسیون کمترین مربعات در این مطالعه، تصادفی بودن قرار گرفتن افراد در دسته‌های درمان و کنترل است. با توجه به تفاوت مشاهده‌شده در نمونه اولیه با جامعه آماری فیس‌بوک در ایالات متحده که به آن اشاره شد، این مقاله آزمون‌های لازم و بررسی‌های پایداری را برای بررسی پایداری نتایج به انجام می‌رساند. نتایجی که در ادامه بیان می‌شود، بر اساس نتایج نهایی حاصل از بررسی پایداری در این مقاله به دست آمده است.

نتایج مقاله

این مقاله نشان می‌دهد که کاهش فعالیت در فیس‌بوک، زمان تخصیص‌یافته به سایر فعالیت‌های آنلاین را نیز کاهش می‌دهد. به عبارت دیگر، فیس‌بوک مکمل سایر فعالیت‌های آنلاین است. این امر می‌تواند به سبب کاهش مراجعه افراد به تلفن همراه و رایانه خود باشد. همچنین این امکان وجود دارد که افراد برای عدم فعال‌سازی تصادفی هنگام استفاده از سایر برنامه‌ها، فعالیت خود را کاهش داده باشند. مشاهده می‌شود که زمان آزاد‌شده تقریبی 60 دقیقه در روز، به فعالیت‌های انفرادی و فعالیت‌های غیر‌آنلاین تخصیص می‌یابد. فعالیت‌هایی نظیر دیدار دوستان و والدین به صورت حداقلی ولی معنادار افزایش می‌یابد. افزایش سایر فعالیت‌های غیر‌آنلاین نظیر تعامل کوتاه و با دوستان دور و همچنین افرادی با نظرات مخالف، از نظر آماری معنادار نیست. به عبارت دیگر، هرچند ضریب افزایش مجموع فعالیت‌های غیرآنلاین معنادار است اما تجزیه این افزایش به فعالیت‌های مختلف نشان می‌دهد که هر فرد مجموعه‌ای متفاوت از فعالیت‌ها را پیگیری می‌کند و تعداد کمی از فعالیت‌ها به صورت میانگین افزایش پیدا می‌کند.

بررسی آگاهی خبری گروه درمان نشان می‌دهد که این گروه به صورت معناداری، به میزان کمتری از اخبار آگاهی پیدا می‌کنند. هر دو معیار میزان پیگیری اعلام‌شده توسط خود فرد و نمره آزمون مربوط به دانش خبری فرد کاهش‌هایی نسبتاً مهم و معنادار را نشان می‌دهند. میزان آگاهی در‌باره صحت اخبار و همچنین توانایی تشخیص اخبار دروغین هر دو کاهش می‌یابد. از طرف دیگر، تغییر عمده‌ای در میزان فعالیت‌های سیاسی افراد مشاهده نمی‌شود و احتمال رای‌دهی به جمهوریخواهان به صورت حاشیه‌ای معنادار و منفی برآورد می‌شود. همچنین مشخص می‌شود که غیرفعال‌سازی حساب کاربری، حقیقتاً موجب کاهش دوقطبی سیاسی می‌شود. بزرگ‌ترین اثر در این‌باره مربوط به کاهش تمایل به پیگیری اخبار مثبت در خصوص حزب مورد حمایت است. نتایج مقاله نشان می‌دهد که غیرفعال‌سازی موجب نزدیکی هر دو گروه دموکرات و جمهوریخواه به نظرات میانه می‌شود. بنابرین این مقاله نشان می‌دهد که فیس‌بوک از یک‌سو به افزایش آگاهی افراد کمک کرده و از طرف دیگر موجب ایجاد اثرات بازخوردی و افزایش شدت دوقطبی سیاسی می‌شود. نکته جالب توجه، اختلاف نتایج این مقاله در این زمینه با مقاله 2020 «فضای مجازی و اقدام جمعی» پتروا، انیکولوپو و ماکارین است. این اختلاف نشان می‌دهد که نوع زیرساخت و شبکه مورد بررسی، شرایط جامعه و میزان بهره‌مندی از دموکراسی و خبرگزاری‌های حرفه‌ای می‌تواند نحوه اثرگذاری یک شبکه مجازی را به صورت بنیادینی تغییر دهد.

بررسی اثرات غیرفعال‌سازی بر احساس خوبی اثرات مثبت نسبتاً کوچکی را نشان می‌دهد. بزرگ‌ترین و معنادارترین این اثرات در‌باره حس رضایت‌مندی، اضطراب و افسردگی مشاهده می‌شود. این اثرات افزایشی به نسبت میانگین شاخص‌های برآورد‌شده برای گروه کنترل، دارای اندازه نسبتاً کوچک هستند. از نگاهی دیگر، این اثرات را می‌توان معادل یک‌چهارم اثرگذاری بهره‌مندی از یک دوره مداخله روان‌درمانی دانست. مطالعات انجام‌شده در ادبیات عمدتاً اثراتی بزرگ‌تر را برآورد می‌کنند. این امر به سبب استفاده از همبستگی‌های مشاهده‌شده صورت می‌گیرد. در این حالت، وجود علیت معکوس میان استفاده بیشتر افراد تنها و افسرده از شبکه‌های مجازی و همچنین متغیرهای محذوفی نظیر استفاده بیشتر افراد بیکار از شبکه‌های مجازی و همچنین احساس خوبی کمتر این افراد، باعث بیش‌برآورد اثر شبکه‌های مجازی می‌شود. در مجموع، شرکت‌کنندگان، تجربه غیر‌فعال‌سازی را به عنوان تجربه‌ای تقریباً مثبت برآورد می‌کنند.

غیرفعال‌سازی موقت حساب کاربری موجب کاهش مشهود فعالیت در فیس‌بوک پس از فعال‌سازی مجدد می‌شود. این امر نشان می‌دهد که نوعی از رفتار اعتیادی در استفاده از این شبکه وجود دارد. تاثیر آزمایش بر نظر شرکت‌کنندگان نسبت به فیس‌بوک نتایجی دوگانه را نشان می‌دهد. از یک‌سو، گروه درمان نسبت به نقش این شبکه در دسترسی به اخبار نظر مثبت‌تری دارد و از سوی دیگر، این افراد عنوان می‌کنند که این آزمایش، تجربه‌ای برای آنها بوده است. در این خصوص می‌توان به این نکته توجه کرد که دیدگاه افراد در خصوص یک غیرفعال‌سازی موقت با پرداختی مشخص نسبت به یک غیرفعال‌سازی دائمی متفاوت خواهد بود.

بررسی مازاد رفاه فیس‌بوک، با استفاده از مقادیر پرداخت قابل قبول، به عنوان پایان‌بخش مقاله انجام می‌شود. در این باره باید توجه داشت که مقدار برآوردشده در مطالعه برای افرادی محاسبه می‌شود که با استفاده از سازوکاری که به آن اشاره شد، پرداختی قابل قبول خود را اعلام کرده‌اند. این امر باعث می‌شود تا افرادی با پرداختی قابل قبول بالا در میانگین حضور نداشته باشند. نویسندگان با در نظر گرفتن این نکته و با استفاده از مقدار میانگین 180 دلار و در نظر داشتن 172 میلیون کاربر فیس‌بوک در ایالات متحده، مازاد رفاه ایجاد‌شده توسط این شبکه را 31 میلیارد دلار برآورد می‌کنند. در رابطه با این تخمین باید توجه کرد که این اعداد بر اساس یک غیرفعال‌سازی موقت به دست آمده‌اند. همچنین این غیرفعال‌سازی به صورت اجباری اعمال می‌شود. به علاوه افرادی که استفاده کمی از فیس‌بوک می‌کنند وزن کمی در این مطالعه داشته‌اند و اصلاح وزن این گروه می‌تواند موجب کاهش مازاد محاسبه‌شده شود. همچنین کاهش تمایل افراد به استفاده از فیس‌بوک پس از طی دوره چهار‌هفته‌ای نشان می‌دهد که استفاده از پرداخت قابل قبول محاسبه‌شده در ابتدای تحقیق، برای مازاد رفاه حاصل از شبکه موجب ایجاد بیش‌برآوردی می‌شود.

بود و نبود فیسبوک چه اثری دارد؟

نوشته: علی‌رضا اعظم‌پور  |  برگرفته: تجارت فردا

ما در شبکه‌های اجتماعی

 

مطالب پرخواننده

  • این هفته

  • این ماه

  • تازه‌ترین