آیا تابهحال FIFA یا PES بازی کردهاید؟ بیایید با هم بازی کنیم، اما اینبار به شیوهای که احتمالاً تابهحال در موردش نشنیدهاید. اینبار ما تیمها را انتخاب میکنیم و میگذاریم کامپیوتر به جای هر دو ما بازی کند. بازی به این صورت است که ابتدا به صورت تصادفی، 100 تیم را از بوندسلیگا، سری آ، لالیگا، لیگ برتر و لیگ 1 انتخاب میکنیم. حالا نوبت این است که تیمها را بر اساس یک متغیر ردهبندی کنیم: تعداد بازیکن خارجی. از بین 50 تیمی که به صورت تصادفی انتخاب شده است، تیمی که کمترین بازیکن خارجی را دارد در رتبه یکم و تیمی که بیشترین بازیکن خارجی را دارد در رتبه پنجاهم قرار خواهد گرفت (منظور از بازیکن خارجی، بازیکنی است که محل تولدش غیر از کشوری باشد که در لیگ آن کشور بازی میکند. برای مثال مسی برای پاری سن ژرمن یک بازیکن خارجی به حساب میآید و امباپه برای این تیم یک بازیکن غیرخارجی به شمار میآید). به این ترتیب، تیمهایی که در رده یکم تا بیست و پنجم قرار میگیرند دارای بازیکنهای خارجی کمتر و تیمهایی که در رده بیست و ششم تا پنجاهم قرار میگیرند دارای بیشترین بازیکنان خارجی هستند. ما تیمها را به دو گروه تقسیم میکنیم: گروه اول شامل تیمهای شماره 1 تا 25 و گروه دوم شامل تیمهای شماره 26 تا 50 است. هر کدام از ما یک گروه را انتخاب میکنیم و میگذاریم این تیمها به صورت تصادفی، هزار بار با یکدیگر بازی کنند. حالا نوبت بازی من و شما فرا رسیده است. شما کدام گروه از تیمها را انتخاب میکنید؟ گروه اول که تعداد بازیکنان خارجی کمتری دارند یا گروه دوم که تعداد بازیکنان خارجی بیشتری دارند؟ در ادامه خلاصهای از مقالهای را میخوانید که پاسخ درست را مشخص میکند.
کلیات مقاله
آیا به استخدام درآوردن مهاجران دارای مهارت بالا، عملکرد رقابتی را بهبود میبخشد؟ این عنوان مقالهای است که به تازگی (نوامبر 2021) در نشریه NBER به قلم بریتا گلنون، فرانسیسکو مورالز، ست کارناهان و اگزکیوئل هرناندز به چاپ رسیده است. آنها با بررسی شواهدی که در باشگاههای فوتبال اروپا وجود دارد سعی کردهاند به این سوال پاسخ دهند که آیا به استخدام درآوردن مهاجران با مهارت بالا، روی عملکرد سازمانها اثر میگذارد یا خیر. نویسندگان مقاله معتقدند که در کارهای قبلی که به این سوال پرداختهاند، به خاطر ابهامات تئوریک، محققان نتوانستهاند رابطه میان استخدام نیروهای مهاجر بامهارت را روی عملکرد سازمانها به خوبی بررسی کنند و ادعا میکنند که مقاله آنها از این نظر متفاوت از کارهای قبلی است. آنها همچنین به محدود بودن دادهها و همچنین درونزا بودن متغیرهایی که مورد بررسی قرار میگیرند، به عنوان چالشهای پیشروی محققان پیشین اشاره میکنند. آنها این ادعا را دارند که توانستهاند از طریق مطالعه باشگاههای فوتبال اروپایی بین سالهای 1990 تا 2020 بر این چالشها فائق آیند. آنها توضیح میدهند که تجزیه و تحلیل دادههای خرد و دارای جزئیات زیاد ناشی از بررسی باشگاههای فوتبال اروپایی طی 30 سال به خودی خود هیچ چیز شفافی را در مورد رابطه مهاجرت و به استخدام درآوردن افراد بااستعداد مهاجر و همبخشی آن به عملکرد جمعی ارگانها نشان نمیدهد. مقاله همچنین اضافه میکند که ویژگی بارز صنعت فوتبال این است که به شدت تحت تاثیر قوانینی است که هر کشور دارد و این قوانین، تعیین میکنند که هر باشگاه فوتبال بتواند چه تعداد بازیکن خارجی را به استخدام خود درآورد (اینگونه نیست که هر باشگاهی بتواند با هر تعداد بازیکن خارجی که میخواهد قرارداد ببندد و قوانین هر کشور برای این کار سقف تعیین میکند). نویسندگان مقاله از همین موضوع متغیر بودن قوانین در مورد سقف استخدام بازیکن خارجی در باشگاههای فوتبال استفاده کردهاند تا تجزیه و تحلیل محکمی را در مورد اثر استخدام نیروهای بامهارت مهاجر روی عملکرد سازمانها انجام دهند. آنها از قوانینی که در هر کشور فرق میکند، به عنوان متغیرهای ابزاری مورد نیاز در محاسبات اقتصادسنجیشان استفاده کردهاند و به این نتیجه رسیدند که بهطور میانگین، یک رابطه مثبت بین تعداد بازیکنهای خارجی در باشگاههای فوتبال و عملکرد باشگاهها در زمین بازی وجود دارد. به زبان ساده مقاله «آیا به استخدام درآوردن مهاجران دارای مهارت بالا، عملکرد رقابتی را بهبود میبخشد؟» میگوید که بهطور میانگین، آن دسته از باشگاههای فوتبال اروپایی که با بازیکنهای خارجی بیشتری قرارداد میبندند، در زمین بازی به احتمال بیشتری پیروز میدان هستند. نویسندگان مقاله برای بررسی مکانیسمهای تئوریک (کارهای مربوط به مدلسازیهایشان) سعی میکنند به این سوال پاسخ دهند که آیا مهاجران به این خاطر به بهبود عملکرد باشگاهها منجر میشوند که بااستعدادتر هستند یا چون تنوع ملی باشگاههایشان را افزایش میدهند. در واقع سوال این است که آیا عملکرد بهتر آن دسته از باشگاههای فوتبال که بازیکنهای خارجی بیشتری دارند، به خاطر این است که بازیکنهای خارجی بااستعدادتر هستند (مکانیسم استعداد) یا به خاطر این است که بازیکنهای خارجی، تنوع میان بازیکنان را باشگاههایشان انجام میدهند (مکانیسم متنوعسازی)؟ نویسندگان مقاله ادعا میکنند چیزی که باعث میشود آن دسته از باشگاههای فوتبال که بازیکنان خارجی بیشتری دارند، بهطور میانگین عملکرد بهتری داشته باشند، استعداد بیشتر بازیکنان خارجی است و در واقع این مکانسیم استعداد است که باعث عملکرد بهتر آن باشگاهها میشود، نه مکانیسم متنوعسازی.
آنها همچنین به این نتیجه رسیدند که تنوع در ملیت بازیکنان یک باشگاه تنها زمانی میتواند موجب عملکرد بهتر یک تیم در زمین بازی شود که سرمربی آن تیم نیز یک فرد مهاجر (خارجی) باشد. حضور یک سرمربی مهاجر (خارجی) همچنین اثر تعداد بازیکنان خارجی را روی عملکرد باشگاه، تقویت میکند. یعنی اگر باشگاه الف به فرض 10 بازیکن خارجی داشته باشد و سرمربی خارجی هم داشته باشد و باشگاه ب هم 10 بازیکن خارجی داشته باشد ولی سرمربی آن داخلی باشد، باشگاه الف بهطور میانگین عملکرد بهتری را از خود نشان خواهد داد. به واژه «میانگین» دقت کنید. چرا که به سادگی میتوانید تیمی را بیابید که تعداد بازیکنان خارجیاش بسیار پایین است و در صدر جدول است و همچنین تیمی را بیابید که تعداد بازیکنان خارجیاش بسیار بالاست ولی در قعر جدول است. همچنین به سادگی میتوانید تیمی را بیابید که تعداد بازیکنان خارجیاش بسیار بالاست و مربی خارجی دارد و در قعر جدول است و تیمی را بیابید که تعداد بازیکنان خارجیاش بسیار بالاست ولی مربی داخلی دارد و در صدر جدول است.
لیگها و بازکنان خارجی
مقاله با بررسی بازیکنان باشگاههای فوتبال اروپا شامل انگلیس، فرانسه، آلمان، ایتالیا و اسپانیا از سال 1990 تا 2020 دادههای جالبی را جمعآوری و طبقهبندی کرده و نشان میدهد متولدان هر کشور، به احتمال بیشتر در کدام یک از این لیگها بازی میکنند. مثلاً آلبانیاییها به احتمال بیشتری وارد تیمهای ایتالیایی میشوند، آرژانتینیها به احتمال بیشتری وارد تیمهای اسپانیایی میشوند، بلژیکیها به احتمال بیشتری وارد تیمهای انگلیسی میشوند، برزیلیها به احتمال بیشتری وارد تیمهای ایتالیایی میشوند، کامرونیها به احتمال بیشتری وارد تیمهای فرانسوی میشوند، چینیها به احتمال بیشتری وارد تیمهای انگلیسی میشوند، مصریها به احتمال بیشتری وارد تیمهای انگلیسی میشوند، آلمانیها به احتمال بیشتری وارد تیمهای انگلیسی میشوند، ایرانیها به احتمال بیشتری وارد تیمهای آلمانی میشوند، ایرلندیها به احتمال بیشتری وارد تیمهای انگلیسی میشوند، ایتالیاییها به احتمال بیشتری وارد تیمهای انگلیسی میشوند، کنیاییها به احتمال بیشتری وارد تیمهای فرانسوی میشوند، مکزیکیها به احتمال بیشتری وارد تیمهای اسپانیایی میشوند، نیجریهایها به احتمال بیشتری وارد تیمهای فرانسوی میشوند، پاراگوئهایها به احتمال بیشتری وارد تیمهای اسپانیایی میشوند، پرتغالیها به احتمال بیشتری وارد تیمهای اسپانیایی میشوند، کرهایها به احتمال بیشتری وارد تیمهای انگلیسی میشوند، روسها به احتمال بیشتری وارد تیمهای آلمانی میشوند، بازیکنان متولد آفریقای جنوبی به احتمال بیشتری وارد تیمهای انگلیسی میشوند، اسپانیاییها به احتمال بیشتری وارد تیمهای انگلیسی میشوند، ترکیهایها به احتمال بیشتری وارد تیمهای اسپانیایی میشوند و ازبکستانیها به احتمال بیشتری وارد تیمهای آلمانی میشوند.
دادههای بیشتر
یکی از موارد دیگری که در نتیجه تجزیه و تحلیل دادههای مربوط به لیگهای پنج کشور انگلیس، فرانسه، آلمان، ایتالیا و اسپانیا از سال 1990 تا 2020 از سوی نویسندگان مقاله ارائه شده، تغییرات تعداد بازیکنان خارجی در هر یک از این لیگها در طی زمان است. در بوندسلیگا (آلمان)، تعداد بازیکنان خارجی در طی زمان رو به افزایش بوده است. در سالهای بین 1990 تا 1995، بهطور میانگین هر باشگاه آلمانی، سه بازیکن خارجی داشت. در سالهای اول هزاره سوم، تعداد بازیکنان خارجی در تیمهای آلمانی بهطور میانگین به هفت رسید. البته این عدد در سالهای بعدی رو به کاهش گذاشت و در حال حاضر هم بهطور میانگین حدود شش بازیکن خارجی در تیمهای بوندسلیگا بازی میکنند. در لالیگا (اسپانیا)، در سالهای ابتدایی دهه 1990 میلادی، هر تیم بهطور میانگین سه بازیکن خارجی داشت. تا قبل از شروع هزاره جدید، این عدد تقریباً دو برابر شد اما با آغاز دهه 2000 میلادی رو به کاهش گذاشت و از آن زمان تاکنون، تعداد بازیکنان خارجی در تیمهای حاضر در بوندسلیگا بهطور میانگین ثابت بوده است (چهار بازیکن). در لیگ 1 (فرانسه)، تعداد بازیکنان خارجی در سالهای ابتدایی دهه 1990 حدود سه نفر بود. از آن زمان تا به امروز این عدد تغییرات قابل توجهی نداشته است و در بعضی سالها به چهار بازیکن و در بعضی سالها به سه بازیکن نزدیک بوده است. این نشان میدهد که توجه تیمهای لیگ 1 فرانسه طی 30 سال گذشته به بازیکنهای خارجی نه چندان افزایش یافته و نه از بین رفته است. در مورد لیگ برتر (انگلیس) و سری آ (ایتالیا) داستان کمی فرق میکند. پیش از این گفتیم که تعداد بازیکنان خارجی در تیمهای حاضر در بوندسلیگا بین سال 1990 تا 2000 به سرعت رو به افزایش گذاشت اما با شروع هزاره سوم روند معکوسی را در پیش گرفت (بهطور دقیقتر ابتدا یک نزول معنادار را تجربه کرد و سپس با شیب بسیار ملایم رو به افزایش گذاشت). اما تیمهای لیگ برتر و سری آ فقط روند صعودی را تجربه کردهاند (البته نوساناتی داشتهاند اما این نوسانات بسیار جزئی بودهاند). در سالهای ابتدایی دهه 1990، تعداد بازیکنان خارجی در تیمهای حاضر در لیگ برتر بهطور میانگین، دو بود. تا سال 2000 میلادی این عدد به شش رسید و از آن زمان تاکنون نیز با شیب ملایم در حال افزایش بوده است. در سری آ نیز در سالهای ابتدایی دهه 1990 تعداد بازیکنان خارجی در تیمهای حاضر در این لیگ بهطور میانگین سه بود. این عدد برای 15 سال با شیب بسیار ملایم در حال افزایش بود و در سالهای پایانی دهه 2000 میلادی یک جهش را تجربه کرد و از آن زمان تاکنون با شیب زیاد در حال رشد است. در حال حاضر هر تیم حاضر در سری آ بهطور میانگین هفت بازیکن خارجی دارد. در حال حاضر، تیمهای حاضر در این پنج لیگ، بهطور میانگین شش بازیکن خارجی دارند (میانگین تیمهای هر پنج لیگ). از این نظر، بوندسلیگا تقریباً برابر با میانگین، لالیگا پایینتر از میانگین، لیگ 1 پایینتر از میانگین، لیگ برتر بالاتر از میانگین و سری آ نیز بالاتر از میانگین است.
قبل از اینکه به دادههای بعدی برسیم بگذارید یک سوال مطرح کنیم. به نظر شما بهطور میانگین، در لیگهای اروپایی، بازیکنان خارجی گلهای بیشتری میزنند یا بازیکنان داخلی (در بازیهای داخلی)؟ نویسندگان مقاله نمودار جالبی را تهیه کردهاند که نگاه به آن، به خوبی میتواند پاسخ به این سوال را آشکار کند. از سال 1990 تا 2020، بهطور میانگین، بازیکنان خارجی در همه سالها گلهای بیشتری را از بازیکنان داخلی به ثمر رساندهاند. در سال 1990، بازیکنان خارجی حاضر در لیگهای اروپایی بهطور میانگین 8 /1 گل به ثمر رساندند در حالی که بازیکنان داخلی تنها 2 /1 گل به ثمر رساندند. در سال 1995 تعداد گلهای بهثمررسیده از سوی بازیکنان خارجی به طرز قابل توجهی افزایش یافت و البته تعداد گلهای بهثمررسیده از سوی بازیکنان داخلی نیز رشد کرد. در سال 1995 بازیکنان خارجی حاضر در لیگهای اروپایی بهطور میانگین 7 /2 گل به ثمر رساندند و این عدد برای بازیکنان داخلی 6 /1 گل بود (تعداد گلهای زدهشده در لیگهای اروپایی در سال 1995 در بیشترین سطح خود بود). بعد از سال 1995 این عدد هم برای بازیکنان خارجی و هم برای بازیکنان داخلی رو به کاهش گذاشته و به یک عدد ثابت رسید اما همواره، بهطور میانگین، تعداد گلهای زدهشده از سوی بازیکنان خارجی بیشتر از تعداد گلهای زدهشده از سوی بازیکنان داخلی بوده است. در حال حاضر برای بازیکنان خارجی حدود 8 /1 و برای بازیکنان داخلی حدود 5 /1 است (در طول زمان بهطور میانگین کیفیت عملکرد بازیکنان خارجی تقریباً ثابت بوده اما عملکرد بازیکنان داخلی اندکی بهبود یافته است).
منبع: NBER | برگردان: مرتضی مرادی | برگرفته: تجارت فردا