دنیای سیاست و حکمرانی، رهبران خارقالعاده بسیاری به خود دیده است. در این میان زنان اما در عین کمتعداد بودن، همواره به دلیل دستاوردهایشان مورد توجه بودهاند. شاید از نیمه دوم قرن بیستم به اینسو، کموبیش تعداد بیشتری از زنان را در مناصب ردهبالای سیاسی دیده باشیم. هربار هرکدام از این زنان به دلیلی توانستهاند ردپایی از خود برجای بگذارند. داستان با شروع قرن بیستم حتی وضعیت بهتری هم به خود میگیرد؛ به گونهای که مشارکت سیاسی زنان در مناصب شغلی از صندلیهای پارلمان گرفته تا پستهای اجرایی ارشد، بیشتر و بیشتر هم میشود.
هرچند همچنان راه زیادی تا ایجاد یک نسبت متوازن و برابریخواهانه باقی مانده است با این حال، برخی نامها را باید بیتردید به خاطر سپرد. یکی از مهمترین این نامها، و احتمالاً مهمترین آنها به لحاظ اثرگذاری و استمرار، آنگلا مرکل است؛ کسی که روز 22 نوامبر 2020، وارد شانزدهمین سال صدراعظمیاش شد و قرارست تا چند روز آینده از صدارت عظمی نیز کنار برود. این سیاستمدار 66 ساله، حالا طولانیترین دوره صدراعظمی و باثباتترین رهبر سیاسی آلمان بهشمار میرود. داستان زندگی او در این سالها همواره مورد توجه رسانهها و افکار عمومی بوده است. فراز و نشیبها و بلندپروازیهای مرکل، جزئی جداییناپذیر از تصمیمهای شخصیاش هستند. فارغ از جنبه کاریزماتیک شخصیت، تصمیمهای سیاسی و بزنگاههایی که او از سال 2005 تاکنون در کسوت صدراعظم اقتصاد اول اروپا با آنها مواجه بوده، او را به یکی از موفقترین و اصولیترین سیاستمداران حال حاضر جهان تبدیل کرده است. به این بهانه، در این نوشتار به مهمترین نقاط زندگی شخصی و کاری آنگلا مرکل نگاهی انداختهایم.
زندگی شخصی
در یکی از روزهای ماه ژوئیه در هامبورگ غربی متولد شده است. سه سال بعد برادرش مارکوس در سال 1957 و 10 سال بعد خواهرش ایرنه در سال 1964 متولد شدند. طی سالهای اولیه عمر آنگلا، پدرش که کشیشی پروتستان بود تصمیم گرفت به آلمان شرقی مهاجرت کند که تصمیم متعارفی نبود. سالهای میانی دهه 1950 برای شهروندان آلمان شرقی که با نام رسمی جمهوری دموکراتیک خلق آلمان شناخته میشد، با پررنگ شدن تفاوتها با همسایه غربیشان به یاد آورده میشود. اما سالهای نوجوانی آنگلا تقریباً خوب طی شد چراکه او همواره شاگرد اول کلاس بود و قصد داشت مانند مادرش در آینده نزدیک آموزگار شود. اما روزگار سبب شد تا از فیزیک سر درآورد و در یک شاخه میانرشتهای با عنوان شیمی فیزیک درنهایت تحصیلاتش را ادامه داد. او سپس برای بیش از 10 سال در آکادمی علوم مشغول بهکار شد. این دوران با تحولات سیاسی ناشی از فروریختن دیوار برلین و اتحاد دو آلمان تقریباً تمام میشود. حال به نظر میرسد فصل تازهای برای این آکادمیسین سختکوش آغاز شده است. آنگلا همواره سعی داشت روی پای خود بایستد و حتی گفته میشود که در دوران دانشجویی در یک رستوران هم مشغول به کار شده بود تا از عهده مخارج تحصیل برآید. نام خانوادگی مرکل را در نتیجه ازدواجی در دوران دانشجوییاش دریافت کرد. او به دلیل تبادلات دانشگاهی با فردی به نام اولریش مرکل ملاقات کرد و در نهایت با یکدیگر ازدواج کردند. این اتفاق در سال 1977 رخ داد. یک سال بعد یعنی در سال 1978 مرکل به همراه همسرش در آکادمی علوم مشغول به کار شد. البته این ازدواج دیری نپایید و در سال 1982 به جدایی انجامید. چهار سال بعدی یعنی سال 1986 زمانی بود که آنگلا توانست مدرک دکترای خود را با درجه بسیار خوب دریافت کند. رساله دکترای خانم مرکل بهطور خلاصه به بررسی سازوکارهای واکنش تجزیه بر اساس شیمی کوانتومی اختصاص داشت. در مورد زندگی شخصی او باید گفت یوآخیم زآور همسر بعدی مرکل بود که در آکادمی با او آشنا شده بود. این ازدواج در سالهای پایانی قرن بیستم یعنی 1998 صورت گرفت. او همچنان پس از گذشت بیش از دو دهه، فرزندی از ازدواجهایش ندارد.
ورود به سیاست
اما آغاز دهه 90 میلادی به نوعی آغاز حیات سیاسی مرکل نیز محسوب میشود. او به مرور از حرفه دانشگاهیاش فاصله میگیرد و به سمت سیاست کشیده میشود. ابتدا از اداره مطبوعات و اطلاعات آلمان و سپس عضویت در حزب دموکرات مسیحی آغاز کرد. طولی نکشید که به عنوان نماینده همین حزب توانست به پارلمان راه یابد. یک سال بعد، صدراعظم وقت آلمان او را به سمت وزیر بانوان منصوب کرد. سه سال بعد برای مدت چهار سال عهدهدار ریاست وزارتخانه حفظ طبیعت و امنیت زیستمحیطی بود. آنگلا مرکل با جاهطلبی خود توانست جای پایش را در حزب محکم کند و با شروع قرن بیست و یکم به دبیرکلی و سپس ریاست حزب برسد. این نقطه عطف در زندگی مرکل در قامت یک سیاستمدار به حساب میآمد.
صدارت آلمان
سالهای پس از این، احتمالاً هرکس دیگری هم میتوانست انتخاب پیشروی مرکل را حدس بزند. او رهبری حزب را میخواست. اما در اولین تلاشش در سال 2002 به همحزبی خود باخت. اما این پایان کار نبود. فرصت بعدی برای مرکل در سال 2005 فرارسید، جایی که او صدراعظم وقت را شکست داد و در قالب یک ائتلاف با سوسیالدموکراتها، هم رهبری حزبش یعنی دموکرات مسیحی را به دست گرفت و هم به عنوان اولین زن در جایگاه صدارت اعظم در آلمان تاریخسازی کرد. از حین پیشینه تاریخی او اولین و تنها شهروند اهل آلمان شرقی است که امکان رهبری آلمان متحد در روزگار پسادیوار را به دست آورده است.
مرور تاریخ نشان میدهد که سال 2009 نیز این صندلی برای او ماندنی شد و سال 2013 نیز همینطور. در آغاز چهارمین دورهاش به عنوان صدراعظم با کولهباری از تجربه آلمان اولین کشور اروپایی بوده که از بحران مالی دهه اول قرن بیست و یکم رهایی یافته و هم در حال تاریخسازی از نظر تمدید سالهای صدارتش بوده است. انتخاب دوباره مرکل در سال 2017 چهره او را به عنوان یک رهبر تمامعیار حتی بهتر از قبل ساخته است. رهبری بزرگترین اقتصاد اتحادیه اروپا به دست مرکل، وجههای قدرتمندتر از همیشه برای آلمان قرن بیست و یکم ساخته است. با این حال این سالهای طولانی تکیه زدن بر صندلی صدارت بیدردسر هم نبوده است. برای مثال در سال 2013 او مقامات امنیتی ایالات متحده را به ضبط و شنود مکالمات تلفنی و نقض حریم خصوصیاش متهم کرد و به کنایه گفت نمیتوان پذیرفت که در میان دوستانمان جاسوس داشته باشیم. این در حالی بود که اندکی بعد در همان سال برای سومین دوره پیاپی در صندلی صدارت باقی ماند.
چالش ائتلاف
چهارمین دوره صدارتش در سال 2017 نیز خالی از ماجرا نبود. در بدو امر یعنی زمانی که در انتخابات رای آورده بود حزب راستگرای افراطی در آلمان نیز توانسته بود به عنوان سومین گروه بزرگ در پارلمان خود را معرفی کند از همینرو نگرانیهای بسیاری برای سالهای پیشروی آلمان قابل تصور بود. با این حال، او مثل یک رهبر واقعی واکنش نشان داد و تضمین کرد که به نگرانیها و دغدغههای طرفداران حزب پاسخ مناسب داده شود. او از لفظ سیاست مطلوب استفاده کرد که بیش از هر چیز بیانگر عملگرایانه بودن خط مشی و رویکرد کاری اوست. لازم به یادآوری است که حزب راست افراطی پس از بیش از 50 سال بالاخره در آن سال توانسته بود در پارلمان کرسی به دست آورد. مرکل اما به همه اطمینان داد که رهبری امور کشور همچنان در دست کسی است که دورههای پیشین نیز سکاندار بوده است.
این اطمینان برای عموم تا حدی دلگرمکننده بود اما خود مرکل هم میدانست که اختلاف نظرهای بالقوهای در جریان سیاستگذاری وجود دارد که میتواند در عمل چالشبرانگیز شود. یکی از اولین چالشهای مرکل در این خصوص در همان ماههای پایانی سال 2017 خود را نشان داد؛ زمانی که برای تشکیل دولت ائتلافی به ناچار میبایست بارها و بارها مذاکراتی صورت میگرفت و رسیدن به یک راهحل مشترک، دشوار به نظر میرسید. اوضاع زمانی بالا گرفت که به دلیل سیاستهای مهاجرتی در سالهای 2015 و 2016، برخی از احزاب راستگرا، به شدت به دولت منتقد بودند. این امر سبب شد که یکی از احزاب از فرآیند گفتوگوها برای تشکیل دولت، خارج شود. این امر به شدت شرایط را برای راهبری کشور دشوار میساخت اما مرکل بازهم از خود تابآوری نشان داد و همچنان مسوولانه، اداره امور را بر عهده گرفت.
استقبال از پناهندگان
این تنها باری نبود که مرکل پای سیاستهای خود ایستاده بود و آنچه مطلوب مینمود را ضمن اقناع دیگران، پیاده میساخت. هنگامی که با بالا گرفتن بحران پناهندگان در نتیجه جنگ سوریه، چندین میلیون آواره سوری در مرزهای اروپا سرگردان بودند، مرکل درهای کشور را به روی آنها گشود و نقطه عطفی تاریخی را در تاریخ معاصر آلمان رقم زد. سالها بود مساله پناهندگان به دغدغه جدی اتحادیه اروپا بدل شده بود و کشورهایی که به لحاظ جغرافیایی نقطه ورود پناهندگان به قاره اروپا بودند، همواره انتظار داشتند سایر اعضای اتحادیه نیز سهم خود را در پذیرش مهاجران بردارند. در سالهای 2014 و 2015 با تشدید بحران سوریه، این دغدغه به یک بحران تبدیل شد. در همین هنگام مرکل بهرغم برخی مخالفتهای داخلی یکبار دیگر تصمیم گرفت سیاست مطلوب را به اجرا بگذارد. موجی که برای استقبال از پناهندگان به راه افتاد کمنظیر بود. در همان زمان هم راستگرایان با این سیاست ادغام اجتماعی چندان همراه نبودند. با این حال جامعه آلمان تا حد زیادی از تصمیم مرکل پشتیبانی کرد و طی دو یا سه سال بستری برای چندفرهنگی شدن و رواج مدارا در این کشور شکل گرفت که چهره بینالمللی آلمان را بیش از پیش تغییر داد. البته با گذشت زمان و تشدید برخی مشکلات، پیشنهادها و مشوقهایی از سوی دولت آلمان برای ترغیب گروهی از مهاجران به بازگشت داده شد اما این تصمیم تاریخی یعنی استقبال از مهاجران همچنان مخالفان سرسخت خود را داشت. به نظر میرسد آنچه در انتها اهمیت دارد، عملکردی است که در اذهان باقی میماند. مرکل با این تصمیم تاریخی، یکبار دیگر اراده و ثابتقدم بودن خود را به نمایش گذاشت.
همهگیری کووید 19
این کارنامه عملکرد 15ساله حالا فصل جدیدی را هم تجربه میکند. با اعلام شیوع گسترده ویروس کرونا در ماههای ابتدایی سال 2020، دولت آلمان به رهبری آنگلا مرکل، قوانین سختگیرانهای را اعمال کرد. گستردگی اقدامات بهداشتی در عین ناشناخته بودن ویروس در روزهای آغازین، به نقطه قوتی برای آلمان بدل شد. برخلاف ایتالیا و اسپانیا و تا حدی هم بریتانیا که تلفات عجیب و غریب و غیرقابل تصوری را در اروپا داشتند، آلمان توانست تا حد زیادی اوضاع را کنترل کند. در حالی که برخی کشورها از ایده ایمنی جمعی صحبت میکردند، آلمان قرنطینه و آگاهسازی عمومی را در پیش گرفت. در کنار این، تعدد تستها و ثبت دقیق آمار همان چیزی بود که از آلمان انتظار میرفت. درواقع باید گفت آلمان در این بحران نیز نمره قابل قبولی گرفت. و این امر نیز امتیاز مثبت دیگری در کارنامه مرکل محسوب میشود که تا سالهای سال به دلیل ماهیت شگفتانگیز همهگیری اخیر، بر سر زبانها خواهد بود. حتی زمانی که در اواخر تابستان امسال، صحبت از دسترس بودن واکسن تا کریسمس بود، بسیاری از کشورها سعی داشتند از آن به عنوان یک تسکین روانی استفاده کنند. با این حال، مرکل با دیدی واقعبینانه و با صراحت گفت، مستقل از اینکه نتیجه تحقیقات درباره واکسن چگونه پیش برود، آلمانیها باید هوشیار باشند که این وضعیت حداقل تا پایان سال آتی میلادی با ما خواهد بود و صرف کشف و دسترس بودن واکسن نمیتواند پایانی برای کاهش محدودیتها باشد. همچنین در اظهارنظری دیگر هیچ زمانی زودتر از تابستان را برای کاهش برخی محدودیتها مناسب نمیدانست. با تکیه بر نظر کارشناسان و متخصصان همهگیرشناسی، آلمان به خوبی میدانست که زمستانی سخت در پیشرو دارد. در عین حال از همان زمستان و بهار هم با حمایتهای اجتماعی و سازوکارهای حمایتی معیشتی نشان داده بود که توان کنترل اوضاع را دارد. نکته جالب توجه این است که اولین خبری که در مورد کشف واکسن در رسانهها اعلام شد، حاصل همکاری مشترک یک شرکت آلمانی و آمریکایی بود. از اینرو میتوان بخت آلمان را برای خارج شدن از این بحران نیز بالا دانست. درواقع آلمان تحت رهبری مرکل، شانس خروج از یک بحران دیگر را نیز دارد. به عبارت بهتر میتوان گفت سالهای صدارت خانم صدراعظم خوشبختانه یا شوربختانه با حوادث مهمی همراه بوده که هریک به عیاری برای محک قدرت رهبریاش بدل شده است.
عادتهای جالب
چهره سیاسی آنگلا، تمام چیزی نیست که از او میدانیم. این سیاستمدار کهنهکار، نکات شخصیتی جالب توجه دیگری هم دارد که گاه و بیگاه از دید رسانهها به دور نمیماند. خانم مرکل به آشپزی علاقه زیادی دارد و به ویژه در پخت کیک مهارت دارد. البته غذاهای دیگری همچون سوپ را به گونهای طبخ میکند که همگان را به تحسین وامیدارد. صدراعظم آلمان وقت گذراندن با خانواده را بسیار مهم میداند و از آشپزی به عنوان بهانهای برای همین منظور استفاده میکند. همانطور که گفته شد او فرزندی از دو ازدواج خود ندارد اما همسر فعلیاش، دو پسر از ازدواج اولش دارد. برخلاف آنگلا، یوآخیم فردی است که کمتر در انظار ظاهر میشود. برای مثال تقریباً هیچ مصاحبهای با رسانهها نداشته است. داستان زمانی برای رسانهها جالب شد که در سال 2005 حتی به مراسم تحلیف همسرش هم نیامد. او گفت ترجیح میداده است که از تلویزیون در محل کارش یعنی دانشگاه برلین مراسم را به نظاره بنشیند. درواقع میتوان گفت کاراکتر و شخصیت رهبری مرکل بیشترین چیزی است که در رسانهها دیده میشود و کمتر از زندگی خصوصیاش در این سالها شنیدهایم. او از مدافعان اقدام برای محیط زیست و تغییرات اقلیمی است و همواره این موضوع را در سیاستهای خود مدنظر قرار میدهد.
کلام آخر
در پایان باید گفت آنگلا مرکل بدون شک یکی از موفقترین سیاستمداران عصر ماست کسی که با تصمیمات مهم و سرنوشتسازش و با استمرار کاریزما و شخصیتش در دوران پیچیده معاصر به یاد آورده میشود. او بارها و بارها عنوان قدرتمندترین زن جهان را طی این سالها به دست آورده است. عنوانی که نه فقط به دلیل کرسیای که بر آن تکیه زده است بلکه به دلیل ثبات و دوام رهبریاش سزاوار آن بوده است. آنچه مسلم است آلمان در حال حاضر به دست یکی از مصممترین و عملگراترین رهبران تاریخش هدایت میشود که الگوی بسیاری از سیاستمداران جوانتر نیز بوده و خواهد بود.
نوشته: سیدمحمدامین طباطبایی | منبع