Colors: Orange Color

اخیراً گزارش نابرابری جهانی- ۲۰۲۲ توسط مرکز مطالعات نابرابری جهانی منتشر شده است. (متن کامل گزارش)

این گزارش را توماس پیکتی و گروهی متشکل از ۱۰۰ تحلیل‌گر از سراسر جهان تهیه کرده‌اند و حاوی داده‌هایی به‌روز و کامل در ابعاد مختلف نابرابری در جهان است: ثروت، درآمد، جنسیت، و محیط زیست. مانتلی ریویو یادداشتی به قلم مایکل رابرتز در تحلیل گزارش نابرابری جهانی منتشر کرده که بخش‌هایی از آن‌را در ادامه می‌خوانید:

جایزه‌های نوبل سال 2021 نیز اعلام شدند و بر این اساس سه اقتصاددان به نام‌های دیوید کارد از دانشگاه برکلی، گویدو ایمبنز از دانشگاه استنفورد و جاشوا انگریست از دانشگاه ام‌آی‌تی به‌طور مشترک به این جایزه دست یافتند. البته نیمی از جایزه به دیوید کارد رسید و نیم دیگر این جایزه میان ایمبنز و انگریست تقسیم شد. به نظر می‌رسد کمیته علمی جایزه نوبل، امسال توجه خاصی به پژوهش‌های تجربی داشته است و این اقتصاددانان به دلیل فعالیت‌های خود در حوزه‌های تجربی و به‌خصوص شواهدمحور توانسته‌اند این جایزه 2 /1 میلیون‌دلاری را از آن خود کنند.

اقتصاددانان به بیان خشک شهرت دارند اما آنها نیز همانند ادیبان اغلب از استعاره و تشبیه استفاده می‌کنند. به عنوان نمونه می‌توان به عبارت سرمایه انسانی اشاره کرد که دیدره مک‌کلاسکی از دانشگاه ایلینویز ذکر کرده است. اقتصاددانان دانش، مهارت و انگیزه را به سرمایه‌های فیزیکی مانند کارخانه و تجهیزات تشبیه می‌کنند. این شبیه‌سازی از زمان آدام اسمیت آغاز شد که «توانایی‌های اکتسابی و مفید» مردم یک کشور را به همراه «ماشین‌آلات سودمند و ساختمان‌های سودآور» یکی از چندین نوع سرمایه ثابت برشمرد. اما برخلاف شاعران، اقتصاددانان دوست دارند مثال‌هایشان را کمی‌سازی کنند تا، به عنوان مثال، بدانند یک فرد ۱۵ یا ۲۰ درصد دوست‌داشتنی‌تر یا عصبی‌تر است. با این مقیاس، هفته گذشته بانک جهانی از اندازه‌های جدید سرمایه انسانی در ۱۵۷ کشور پرده برداشت. این شاخص پنج نشانگر سلامت و آموزش (از جمله احتمال فوت قبل از پنج‌سالگی و بین سنین ۱۵ تا ۶۰سالگی، احتمال رشد ناقص جسمی، میانگین سال‌های تحصیل کودک در ۱۸سالگی و نمره مورد انتظار از او در آزمون‌های مدرسه) را با یکدیگر ترکیب می‌کند تا میزان سرمایه انسانی یک فرد در جهان امروزی را اندازه‌گیری کند. این روش از اندازه‌گیری مشابهی پیروی می‌کند که موسسه اندازه‌گیری و ارزیابی سلامت (IHME) در ماه سپتامبر در نشریه پزشکی لانست (Lancet) منتشر کرد.

کمیته نوبل، جایزه اقتصاد خود در سال 2021 را به سه اقتصاددان اختصاص داد که بیش از سه دهه است در حوزه «روابط علّی» و روش‌های مشاهده‌ای کار می‌کنند. دیوید کارد، جاشوا انگریست و گویدو ایمبنز، که در دانشگاه‌های برکلی و ام‌آی‌تی استنفورد به تدریس و تحقیق مشغول هستند سال‌هاست مطالعات مختلفی در حوزه بازار کار و آموزش با تکیه بر روش بررسی واقعیت محقق نشده انجام داده‌اند و از این طریق روشنگری‌های زیادی درباره سیاست‌های مختلف مانند اثر حداقل دستمزد بر بیکاری یا اثر تحصیل بیشتر بر درآمد فرد در آینده انجام داده‌اند.

اقتصاد کلان به شکلی که امروزه دیده می‌شود در سال 1936 و با انتشار کتاب «نظریه عمومی اشتغال، بهره و پول» نوشته جان مینارد کینز آغاز شد. تاریخ پس از آن را می‌توان به سه دوره تقسیم کرد. دوره سیاستی که تحت رهنمود نظریات کینز در دهه 1940 شروع شد. این دوره تا دهه 1970 با مسائلی مواجه شد که قادر به حل آنها نبود و بنابراین، در دهه 1970 دوره پول‌گرایی که تداعی‌گر آثار میلتون فریدمن است جای آن را گرفت. در دهه‌های 1990 و 2000 اقتصاددانان دیدگاه‌های هر دو رویکرد را با هم ترکیب کردند. اما اکنون در میان خرابه‌های به‌جامانده از همه‌گیری ویروس کرونا دوره جدیدی در حال آغاز شدن است. این دوره چه چیزهایی را دربر می‌گیرد؟ مدیریت چرخه کسب‌وکار شامل چگونگی مقابله با رکودها و ایجاد اطمینان از اینکه هر تعداد افراد متقاضی شغل بتوانند آن را به‌دست آورند نظریه مرکزی اقتصاد کینزی است. این دیدگاه کلیدی توسعه یافت و به هدف نهایی سیاست اقتصادی تبدیل شد. برخلاف دیگر اشکال نظریه اقتصادی در اوایل قرن 20، کینزین‌ها نقش بزرگی را برای دولت در دستیابی به آن هدف قائل بودند. تجربه رکود بزرگ کینزین‌های اولیه را قانع ساخت که اقتصاد ارگانیسمی نیست که به‌طور طبیعی خود را اصلاح کند. از دولت‌ها انتظار می‌رفت که در زمان رکود کسری بودجه زیادی داشته باشند یعنی هزینه‌کردشان بیشتر از درآمدهای مالیاتی آنها باشد تا اقتصاد را به تحرک وادارند با این امید که بدهی دولت در زمان‌های خوب بازپرداخت شود. الگوی کینزی در دهه 1970 سقوط کرد. تداوم تورم و بیکاری زیاد (رکود-تورم) در آن دهه اقتصاددانان را گیج و مبهوت ساخت. آنها بر این باور بودند که این متغیرها همیشه در دو جهت مخالف حرکت می‌کنند. این امر به نوبه خود سیاستگذارانی مانند جیمز کالاگان نخست‌وزیر وقت بریتانیا را متوجه ساخت که دیگر نمی‌توان با افزایش هزینه‌کردها از رکود خارج شد. نظریه اصلی فریدمن در انتقاد از مکتب کینزی آن بود که اگر سیاستگذاران تلاش کنند اقتصاد را تحریک کنند بدون آنکه نقایص ساختاری زیربنایی را برطرف سازند تورم را بالا خواهند برد بدون آنکه بیکاری پایین بیاید. در این حالت تورم بالا تداوم دارد چون همان چیزی است که مردم انتظارش را دارند.

آیا می‌دانید تا این دم تنها هفت شرکت عامه توانسته اند ارزش کلی بالاتر از یک عدد سیزده رقمی یعنی یک تریلیون دالر پیدا کنند و تنها سه شرکت توانسته اند از مرز 2 تریلیون هم بالا بروند.

نخستین شرکتی‌که توانست به یک تریلیون دالر ارزش کلی برسد، اپل بود که در سال 2018 ازین سنگ‌میل عبور کرد و آخرین آن تیسلاست که بروز دوشنبه، 25 اکتوبر 2021 ارزش کلی بالاتر از یک تریلیون دالر بدست آورد.

ما در شبکه‌های اجتماعی

 

مطالب پرخواننده

  • این هفته

  • این ماه

  • تازه‌ترین